رسول حائز

سینما، تئاتر و ادبیات

سینما، تئاتر و ادبیات

گلادیاتورهای روزگار ما

پنجشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۰۵ ب.ظ

نگاهی به فیلم پلنگ سیاه ساخته‌ی رایان کوگلر


 

 کمپانی مارول در سالی که گذشت با سه فیلم دیگر از جهان مارول، حضور قدرتمند خود در عرصه ی سینمای علمی-تخیلی را استمرار بخشید. پلنگ سیاه، انتقام جویان: جنگ ابدیت و مرد مورچه ای و زنبورک سه فیلمی هستند که علاقمندان مارول در سال گذشته به تماشای آنها نشستند. پلنگ سیاه با فروش 183/1 میلیارد دلاری، عنوان سومین فیلم پر فروش تاریخ آمریکا و دهمین فیلم پر فروش تاریخ سینما را از آن خود کرد و توانست در نود و یکمین دوره ی جوایز اسکار با نامزدی در هفت رشته و کسب سه جایزه ی بهترین موسیقی متن، بهترین طراحی صحنه و بهترین طراحی لباس، به یکی از مهمترین محصولات مارول تبدیل شود. این فیلم که هجدهمین فیلم از مجموعه فیلم های مارول است، با کارگردانی رایان کوگلر و نویسندگی رایان کوگلر و رابرت کول مقابل دوربین رفته است. این فیلم پر فروش ترین فیلم تاریخ سینمای آمریکا است که توسط یک کارگردان آمریکایی-آفریقایی ساخته شده است و چادویک بوزمن در آن عهده دار نقش پلنگ سیاه است.



 داستان پلنگ سیاه در ادامه ی فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی قرار دارد و وقایع آن در سرزمینی فوق پیشرفته و خیالی به نام «واکاندا» در آفریقا اتفاق می افتد. سرزمینی جهان سومی که دارای ذخایر فراوان "ویبرنیوم" است. ویبرنیوم عنصری نابود نشدنی و اعجاب انگیز است که به صورت شهاب سنگ در سرزمین واکاندا سقوط کرده است. برخورداری از معادن ویبرنیوم، برتری استراتژیک واکاندا نسبت به سایر سرزمین هاست و پادشاه و مردمان واکاندا با مخفی نگاه داشتن این گنجینه از کشور­های غربی، سعی دارند راه غارت منابع ملی و سوء استفاده از این عنصر بر علیه بشریت را سد نمایند.

بزرگترین چالشی که فیلم های موسوم به ابر قهرمانی با آن مواجه هستند، ترجمه ی جهان کامیک بوک ها به زبان سینماست. آیا فیلم ابر قهرمانی رونوشتی متحرک از کامیک بوک است یا باید در جستجوی زبانی برای خلق ترجمان سینمایی اینگونه داستان­ها باشد؟ آیا قهرمان اینگونه فیلم ها تنها جانوری رویین تن با قابلیت های فرا بشری است یا شخصیتی دراماتیک با ابعاد گوناگون که بار یک درام دو ساعته را به دوش می کشد؟ بیایید نگاهی دقیق تر به پلنگ سیاه بیندازیم.



پلنگ سیاه دارای برتری های بسیاری نسبت به فیلم های ابر قهرمانی است. این فیلم در خلق صحنه های اکشن و درگیر کردن مخاطبش با فراز و فرود داستان موفق عمل می کند. از لحاظ بصری چشم نواز و هنرمندانه است و می توان به  نوآوری­‌هایش در خلق صحنه‌­ها (به ویژه صحنه­‌های واکاندا) و لباس‌ها اشاره کرد. پلنگ سیاه فیلم ابر قهرمانی را از حصار شهر­های آمریکا خارج کرده و جهان مارول را به چشم اندازهای زیبا و طبیعت استثنایی آفریقا می برد. و برای نخستین بار یک شخصیت سیاه پوست را در قامت یک ابر قهرمان عرضه می کند. این فیلم را می توان واکنشی به جریان اصلی سینمای هالیوود دانست که عامدانه از قهرمان سیاهپوست پرهیز می کند. پلنگ سیاه گواه این مدعاست که می توان یک بلاک باستر جذاب را بدون اعتنا به تبعیض های رایج در جامعه ی آمریکا و جهان غرب ساخت و علاوه بر موفقیت حیرت انگیز در گیشه، در کسب جوایز هم موفق بود.

نکته ی دیگری که باید به آن اشاره کرد گروه بازیگران و توانایی آنان در خلق این جهان خیالی است. بازی کردن در نقش هایی که هیچ گونه مابه ازای خارجی نداشته و تنها در جهان کامیک بوک ها امکان تحقق دارند کاری دشوار است که بازیگران پلنگ سیاه (حتی بازیگران فرعی ترین نقش‌ها) به خوبی از عهده­ی آن بر­آمده‌­اند.

پلنگ سیاه مملو از اشارات سیاسی برای امروز ماست. ارجاعات فیلم به معادلات سیاسی جهان امروز و انزوای کشور‌های جهان سوم، علارغم داشتن گنجینه‌های سرشار قابل توجه است. اما این اشارات و ارجاعات سیاسی موجب خلق لایه های عمیق تر در داستان نمی شود و تلقی فیلم از جهان سیاست و معادلاتش به شدت کودکانه می نماید.



شخصیت های پلنگ سیاه نیز مثل سایر پسر عموهای مارولی از روی مجلات کامیک مستقیم روانه ی پرده ی سینما شده اند و برای درک آنها و دغدغه هایشان دلیلی نمی توان یافت مگر این جمله: « در داستان اصلی همه چیز اینگونه است.» گویی نسخه های سینمایی گوناگون از جهان مارول، تحرک بخشیدن به تصاویر ثابت کامیک بوک و نقل نعل به نعل همان داستان های قدیمی است. پلنگ سیاه جامه ی پر زرق و برقی از جلوه های ویژه و صحنه و لباس به تن دارد که برای اظهار نظر درست درباره ی آن، نباید مقهور این لباس مجلل شد. ارزیابی نقادانه ی فیلم پلنگ سیاه بدون زدودن این پیرایه ها و نگاهی به ساختمان اصلی فیلم ناممکن می نماید. به عبارت دیگر توجه به اجزای بنیادین فیلم همچون فیلمنامه و کارگردانی و تدوین و... چشم­انداز متفاوتی در مقابل تماشاگر ایجاد نمی­کند و نمی­توان پلنگ سیاه را از نظر سینمایی اثری متفاوت قلمداد کرد. هر چند به نظر می رسد بر اساس یک توافق نا نوشته در میان علاقمندان این نوع سینما، در مواجهه با آثار ابر قهرمانی، قواعد و اسلوب­های سینمایی به کناری می­رود و تسامح جایگزین آن می شود.



اکنون پس از ساخت هجده فیلم از مجموعه فیلم های مارول، شاید زمان طرح این پرسش فرا رسیده باشد که علاوه بر خلق جاذبه و سرگرمی و ساخت دنباله های متعدد، و علاوه بر خلق صحنه های نبرد ابرقهرمانان که کارکردی همچون گلادیاتورها در روزگار ما دارند، جهان مارول چه حرفی در سینمای قرن بیست و یکم برای گفتن دارد؟


رسول حائز



  • رسول حائز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی